Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایمنا»
2024-05-05@20:23:33 GMT

انگار آمده بود شهادتین را بخواند و برود

تاریخ انتشار: ۱۰ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۱۰۵۴۷۱

انگار آمده بود شهادتین را بخواند و برود

یکی از رزمندگان دفاع مقدس با اشاره به تلاش‌های امدادگران در جنگ می‌گوید: اصلاً نفهمیدیم خواهر امدادگر از کجا پیدایش شد.وقتی من و حمید دست و پایمان را گم کرده بودیم و نمی‌دانستیم چه کنیم. او با خونسردی بهترین کار را برای زخمی انجام داد.

به گزارش خبرنگار ایمنا، «در کنار هر رزمنده باید یک امدادگر با کوله امداد باشد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

» ده‌ها کتاب و مجله به اندازه این جمله در مقدمه کتاب «امدادگر کجایی» نتوانسته گویای نقش امدادگران در دوران هشت ساله دفاع مقدس باشد. مردان و زنانی که در تمام لحظه‌های جنگ تحمیلی و در زیر آتش توپ و خمپاره حضور فعالی داشتند و دفاع از وطن را در حمل کوله پشتی پر از باند، گاز و پانسمان دیدند، اما در میان خاطرات و یادگاری‌های به جای مانده از آن دوران زیاد به چشم نیامدند.

در بخشی از این کتاب به نقل از «علی عچرش» می‌خوانیم: «با حمید تقی‌زاده در خرمشهر بودیم، با آمبولانس گشت می‌زدیم تا زخمی‌ها را پیدا کنیم و به بیمارستان ببریم. در یکی از خیابان‌ها متوجه جیبی شدیم که روی آن تفنگ ۱۰۶ قرار داشت و به طرف عراقی‌ها شلیک می‌کرد. چند ثانیه نگذشت که خمپاره‌ای در نزدیکی جیب به زمین خورد و گردوخاک زیادی بلند شد. جلو رفتیم. پسر نوجوانی را دیدم که روی زمین افتاده بود. از آمبولانس پیاده شدم و خودم را به او رساندم. حمید هم دنبالم دوید. شاهرگ گردن پسر ترکش خورده بود و با خون با فشار از گردنش بیرون می‌زد. دستم را روی گلوی پسرک گذاشتم. نمی‌توانستم دستم را از روی گردنش بردارم. باید به حمید کمک می‌کردم مجروح را روی برانکارد بگذاریم. در همان لحظه، خواهر امدادگری از راه رسید و یک طرف برانکارد را گرفت. با کمک هم مجروح را به آمبولانس رساندیم.

خواهر امدادگر قدرت زیادی داشت و گرنه بلندکردن برانکارد و تحمل وزن مجروح برای یک زن آسان نیست. پریدم پشت فرمان و به سمت بیمارستان طالقانی گاز دادم. دستم یک بند روی بوق آمبولانس بود. همیشه خودم را مسئول جان مجروحی می‌دانستم که داخل آمبولانسم بود. از آینه جلو، اتاقک آمبولانس و زخمی را می‌دیدم. نزدیکی بیمارستان وضعیت مجروح بحرانی شد. حمید و خواهر امدادگر به تقلا افتادند، کاری کنند و مجروح نفس بکشد. به سرعت وارد بیمارستان شدم و روبه‌روی در اورژانس ترمز گرفتم و بیرون پریدم. در اتاقک آمبولانس را باز کردم که برانکارد را بیرون بکشم. خواهر امدادگر با صدای بلند مشغول خواندن شهادتین برای زخمی بود: «اشهد ان محمد رسول الله و…» خشکم زد، یعنی چه؟ خواهر امدادگر گفت: لازم نیست عجله کنید، تموم کرده!

باور نمی‌کردم شهید شده باشد. شاید خواهر امدادگر اشتباه می‌کرد. بدون حرف برانکارد را بیرون کشیدم تا به همراه حمید، مجروح را به اورژانس ببریم. دکتر جهانگیر مهاجر، متخصص بیهوشی با دقت معاینه‌اش کرد. قلب پسر جوان از کار افتاده بود. از ناراحتی خشکم زد. من و حمید ناراحت و ناامید از اورژانس خارج شدیم. کسی کنار آمبولانس نبود. خواهر امدادگر کجا رفته بود، بدون حرف و سخن یا حتی خداحافظی اصلاً نفهمیدیم او از کجا پیدایش شد. اسمش چه بود. انگار آمده بود در لحظات آخر کنار آن مجروح باشد و برایش شهادتین بخواند. وقتی من و حمید دست و پایمان را گم کرده بودیم و نمی‌دانستیم چه کنیم. او با خونسردی بهترین کار را برای زخمی انجام داد.

کد خبر 670420

منبع: ایمنا

کلیدواژه: دفاع مقدس خاطرات دفاع مقدس کتاب امدادگر کجایی شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۱۰۵۴۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

احمقانه است که از طارمی‌ استفاده نکنیم | او طوری بازی کرد که انگار قرارداد ۱۰ ساله دارد

به گزارش همشهری آنلاین، تیم فوتبال پورتو شب گذشته در سی‌ودومین بازی‌اش در فصل جاری لیگ برتر پرتغال در خانه چاوز با ۳ گل پیروز شد. مهدی طارمی، مهاجم پورتو زننده گل سوم تیمش در دقیقه ۷۳ از روی نقطه پنالتی بود و همچنین گل دوم پورتویی‌ها در دقیقه ۱+۴۵ را ساخت.

سرجیو کنسیسائو، سرمربی تیم فوتبال پورتو در نشست خبری پس از بازی برابر چاوز با اشاره به درخشش مهدی طارمی گفت: همان‌طور که در این بازی دیدید، مهدی طارمی یک بازیکن حرفه‌ای است و طوری بازی کرد که انگار قرارداد ۱۰ ساله دارد. این برای من مهمترین چیز است. احمقانه است که از چنین بازیکن باکیفیتی تا ماه ژوئن استفاده نکنیم، زیرا فکر می‌کنم فصل آینده به تیم دیگری می‌رود.

کنسیسائو افزود: بازیکنانی دیگری هم هستند که می‌توانند بروند. آنهایی که قرارداد ۴ ساله دارند اما گاهی نمی‌توانند همانند طارمی با همه توان خود بازی کنند. فوتبال امروز این‌گونه است و این فقط مربوط به پورتو نیست. فوتبالیست‌ها وقتی به یک سنی می‌رسند، باشگاه‌ها هزینه‌ها را مورد ارزیابی قرار می‌دهند و گزینه‌های آنها با بازیکنان می‌تواند متفاوت باشد که باید به آن احترام بگذاریم.

سرمربی پورتو افزود: طارمی یک بازیکن حرفه‌ای است و او را همانند دیگر بازیکنان تیمم دوست دارم، زیرا آنها بچه‌های من هستند. با این حال که هر بازیکنی که بیشترین تلاش را در تمرین دارد و می‌تواند بازیکن مهم در زمین باشد، شانس بازی خواهد داشت.

کد خبر 849271 برچسب‌ها مهدی طارمی ویژه ورزشی

دیگر خبرها

  • نگاه تقریبی شیخ بهایی، وجه امتیاز او به شمار می‌رفت
  • کونسیسائو: طارمی طوری بازی کرد که انگار قرارداد ۱۰ ساله دارد​​​​​​​
  • خواهر و برادر کبودراهنگی برگزیده لکوکاپ ایران
  • احمقانه است که از طارمی‌ استفاده نکنیم | او طوری بازی کرد که انگار قرارداد ۱۰ ساله دارد
  • کنسیسائو: طارمی طوری بازی کرد که انگار قرارداد ۱۰ ساله دارد
  • ۴ کشته و زخمی طی تیراندازی در شمال شرق پاریس
  • برگزاری نشست‌های تبیین و تعالی در ۲۸۰ حوزه و کانون مقاومت خواهر و برادر
  • ۶ ویژگی منحصر به فردی که تک فرزند‌ها دارند
  • انگار ایران یک روز از خواب بیدار شد و بی‌دلیل تصمیم گرفت به اسرائیل حمله کند!
  • زبانزد شدن تجمل‌گرایی اشرف خواهر شاه + عکس و سند